حجتالاسلام حسین ابراهیمی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، با اشاره به هجمههای صورت گرفته علیه جبهه پایداری و اظهارنظر کاتوزیان مبنی بر اینکه جبهه پایداری انقلاب را مشایی مدیریت میکند، اظهار داشت: افراد باید در اظهار نظرهای خود بیشتر دقت کنند و متوجه تبعات رفتار خود باشند. مشایی و امثال مشایی عددی نیستند که بخواهند در جبهه پایداری تاثیرگذار باشند.
وی با بیان اینکه متهم کردن جبهه پایداری به ارتباط با جریان انحرافی غیر واقعی و بدور از انصاف است، افزود: آیتالله مصباح یزدی بیشترین روشنگری را در مقابله با جریان انحرافی انجام داد و آقای حسینیان نیز در خط مقدم مبارزه با جریان انحرافی بوده و هست.
عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز با تاکید بر اینکه جبهه پایداری فعالیتهای انتخاباتی خود را ذیل جبهه متحد اصولگرایان انجام میدهد، تصریح کرد: بدون هیچ تردیدی میتوان گفت که اعضای جبهه پایداری از فرزندان وفادار انقلاب اسلامی هستند.
ابراهیمی گفت: اعضای جبهه پایداری انقلاب اسلامی در دوران فتنه، از کیان انقلاب اسلامی دفاع کردند و این درست نیست که افراد با اظهار نظرهای نادرست این جبهه را هدف قرار دهند.
وی در پایان تاکید کرد که تاسیس جبهه پایداری انقلاب اسلامی موجب موفقیت جبهه متحد اصولگرایان خواهد شد.
انتهای پیام/
نظرات شما: نظر
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، در منابع حدیثی آماده است که امیرالمؤمنین لحظات پایانی عمرشان را با ذکر «لا اله الا الله» طی کردند و دنیای فانی را ترک کردند.
هنگامی که ابن ملجم امام علی(ع) را ضربت زد، ایشان به حسن و حسین (ع) فرمود: «شما را به تقوای الهی سفارش میکنم و اینکه در طلب دنیا بر نیایید گرچه دنیا در طلب شما برآید، و بر آنچه از دنیا محروم ماندید اندوه و حسرت مبرید و حق بگویید و برای پاداش (اخروی) کار کنید و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.
شما دو نفر و همه فرزندان و خانوادهام و هر کس را که این نامهام به او میرسد سفارش میکنم به تقوای الهی و نظم کارتان و اصلاح میان خودتان، چرا که از جدتان (ص) شنیدم که فرمود: «اصلاح میان دو کس از انواع نماز و روزه برتر است.»
*خدا را خدا را! درباره نماز یاد کنید که آن ستون دین شماست
خدا را خدا را درباه یتیمان در نظر آرید، هر روز به آنان رسیدگی کنید و حتی یک روز دهان آنان را خالی نگذارید و مبادا در حضور شما تباه شوند.
خدا را خدا را درباه همسایگان در نظر دارید، که آنان سخت مورد سفارش پیامبرتان هستند، پیوسته به همسایگان سفارش میکرد تا آنجا که پنداشتم آنان ارث بر خواهد نمود.
خدا را خدا را درباره قرآن یاد کنید، مبادا دیگران به عمل به آن بر شما پیشی گیرند.
خدا را خدا را درباره نماز یاد کنید که آن ستون دین شماست.
خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان یاد کنید، تا زنده هستید آن را خالی و (خلوت) نگذارید؛ که اگر این خانه متروک بماند دیگر مهلت نخواهید یافت.
خدا را خدا را درباره جهاد در راه خدا به مال و جان و زبانتان یاد آرید، و بر شما باد به همبستگی و رسیدگی به یکدیگر، و بپرهیزید از قهر و دشمنی و بریدن از هم. امر به معروف و نهی از منکر را رها نکنید که بدانتان بر شما چیره میشوند آن گاه دعا میکنید ولی مستجاب نمیگردد.
ای فرزندان عبدالمطلب! مبادا شما را چنان بینم که به بهانه اینکه امیرالمؤمنین کشته شد دستبه خون مسلمانان بیالایید؛ کسی را به بهانه قصاص جز قاتلم نباید بکشید؛ بنگرید هر گاه که من از این ضربت او جان سپردم تنها به کیفر این ضربت، یک ضربتبر او بزنید و این مرد را مثله نکنید. چرا که از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود: «از مثله کردن بپرهیزید گرچه با سگ هار باشد.»
* وصیت من به شما آن است که چیزی را با خدا شریک مسازید
از وصیت دیگر آن حضرت پیش از شهادت و پس از ضربت زدن ابن ملجم ملعون: «وصیت من به شما آن است که چیزی را با خدا شریک مسازید، و به [پیروی از] محمد (ص) سفارشتان میکنم که سنت او را ضایع مگذارید. این دو ستون را به پادارید و این دو چراغ را افروخته بدارید، و تا از جاده حق منحرف نشدهاید هیچ نکوهشی متوجه شما نیست.
من دیشب یار و همدم شما بودم و امروز مایه عبرت شما گشتهام و فردا از شما جدا خواهم شد. خداوند من و شما را بیامرزد. اگر زنده ماندم خودم صاحب اختیار خون خود هستم و اگر فانی شدم فنا میعادگاه من است، و اگر بخشیدم بخشش مایه تقرب من به خدا و نیکویی برای شماست؛ پس شما هم ببخشید «آیا نمیخواهید که خدا هم شما را ببخشاید؟»
به خدا سوگند هیچ حادثهای ناگهانی از مرگ به من نرسید که آن را ناخوش دارم، و نه هیچ وارد شوندهای که ناپسندش دانم؛ و من تنها مانند جوینده آبی بودم که به آب رسیده، و طالب چیزی که بدان دستیافته است؛ «و آنچه نزد خداستبرای نیکان بهتر است» و از این که فرمود: «به خدا سوگند هیچ حادثهای ناگهانی از مرگ به من نرسیده که...»
* امام (ع) پیوسته از روی شوق در انتظار شهادت به سر میبرد
معلوم میشود که امام (ع) پیوسته از روی شوق در انتظار شهادت به سر میبرده و میدانسته است که آنچه پیامبر (ص) به او خبر داده ناگزیر فراخواهد رسید چنانکه قیامت آمدنی است و شکی در آن نیست و وعده او ترک و تخلف ندارد و آن حضرت با دلی پر صبر در انتظار آن بود و - بنا به نقل گروهی از دانشمندان مانند ابن عبدالبر و دیگران - میفرمود: «شقیترین این امت از چه انتظار میبرد که این محاسن را از خون این سر سیراب سازد؟» و بارها میفرمود: «به خدا سوگند که موی صورتم را از خون بالای آن سیراب خواهد کرد.
انتهای پیام/
نظرات شما: نظر
پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله العظمی خامنهای در نظر دارد در ایام ماه مبارک رمضان، به صورت روزانه گفتار و توصیههایی اخلاقی از رهبر معظم انقلاب را منتشر کند. این رهنمودها تحت عنوان «سی روز، سی گفتار» و در سحرگاه ایام ماه مبارک بر روی خروجی سایت قرار خواهد گرفت. روز بیستم: «فرصت قدر»
بنده وقتى اعمالى را که در ماه رمضان از سوى شارع مقدّس مورد اهتمام است، ملاحظه مىکنم -یعنى روزه ماه رمضان، تلاوت قرآن مجید، خواندن دعاهاى مأثور و توسّلاتى که به ذیل عنایات حضرت بارىتعالى وجود دارد- مىبینم در میان این چهار عنصر بسیار مهم که روزه ماه رمضان، واجب هم هست، آنچه براى ما خیلى اهمیت دارد، استغفار است؛ طلب مغفرت، طلب گذشت از سوى پروردگار عالم نسبت به آنچه از روى قصور، از روى جهالت و خداى نکرده از روى تقصیر، از ما سر زده است...
قصد ندارم که مجّدداً درباره استغفار، به عنوان یک بحث فکرى یا یک بحث قرآنى و حدیثى صحبت کنم؛ بلکه مىخواهم به مناسبت نزدیکى لیالى مبارکه قدر -این شبهاى عزیز و بسیار مهم- مسأله استغفار را یادآورى کنم.
احتیاج به استغفار
عزیزان من؛ برادران و خواهران! قدم اوّل، طلب مغفرت کردن از خداى متعال و به خدا بازگشتن است. توبه یعنى به سوى خدا برگردیم. هرجا که شما باشید، در هر حدّى از کمال که باشید -حتّى در حد امیرالمؤمنین علیهالصّلاة و السّلام- باز به استغفار احتیاج دارید! خداى متعال به پیغمبرش مىفرماید: «و استغفر لذنبک»، «فسبّح بحمد ربّک و استغفره». بارها در قرآن، خداى متعال به پیغمبر مىفرماید «استغفار کن». با اینکه پیغمبر معصوم است، گناه از او سر نمىزند و از دستور الهى تخلّف نمىکند اما به او هم مىفرماید «استغفار کن!»
البته اینکه استغفارِ اولیا و بزرگان از چیست، خود مقوله قابل بحثى است. استغفار آنها از گناهانى چون گناهان امثال ما نیست؛ آن گناهان از آنها سر نمىزند. مقام آنها بالاست. قرب به حضرت ربوبى و مقام ربوبّیت در حدّ اعلاست. در آن مقام قرب، گاهى چیزهایى که براى ما مباح است -شاید حتّى چیزهایى که براى ما مستحب است- براى آن بزرگواران مانع و رادع است. آنها مناسب با شأن آن قرب است که استغفار مىکنند؛ آنهم استغفار جدّى، نه استغفار صورى.
دعاى کمیل را ببینید! امیرالمؤمنین علیهالصّلاة و السّلام در دعاى کمیل -که طبق روایات، این دعا از آن بزرگوار صادر شده است- انشائاً و در اوّلبار، با شروع دعا به استغفار مىپردازد. اوّل خدا را به اسمش، به قدرتش، به عظمتش، به صفات جلال و جمالش سوگند مىدهد و بعد از آنهمه قسم دادن، شروع مىکند به استغفار کردن: «اللّهم اغفرلى الذّنوب التى تهتک العصم» تا آخر. دعاى ابىحمزه ثمالى و دعاهاى گوناگون دیگر از این انسانهاى بزرگ، همینطور است. من و شما به استغفار احتیاج داریم.
اى مؤمنین؛ عزیزان؛ اى دلهاى پاک و صاف! مبادا مغرور شوید و بگویید ما که گناهى نکردهایم! چرا؛ غرق قصوریم، غرق تقصیریم! «و ما قدر أعمالنا فى جنب نعمک». آنچه کار خوب که ما به خیال خودمان انجام مىدهیم، در مقابل نعم پروردگار و در مقابل حقّ شکر الهى، چه ربطى و چه نسبتى دارد؟! چقدر قابل ذکر است؟! ما نمىتوانیم آن حقّ شکر را ادا کنیم؛ نمىتوانیم! «لاالذى أحسن استغنى عن عونک»؛ مگر مىشود انسان از تفضل و لطف الهى در آنى از آنات، مستغنى باشد؟! همیشه محتاجیم؛ همیشه هم لطف پروردگار مىرسد: «خیرک إلینا نازل». ما هم از اداى شکر عاجزیم و این قصور یا تقصیر است و بههرحال طلب مغفرت مىخواهد.
روزی خواهد رسید که...
شب قدر، فرصتى براى مغفرت و عذرخواهى است. از خداى متعال عذرخواهى کنید. حال که خداى متعال به من و شما میدان داده است که به سوى او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم؛ این کار را بکنیم، والّا روزى خواهد آمد که خداى متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خداى نکرده در قیامت به ما اجازه عذرخواهى نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمىدهند که زبان به عذرخواهى باز کنند؛ آنجا جاى عذرخواهى نیست. اینجا که میدان هست، اینجا که اجازه هست، اینجا که عذرخواهى براى شما درجه مىآفریند، گناهان را مىشوید و شما را پاک و نورانى مىکند، از خداى متعال عذرخواهى کنید. اینجا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهى را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونى اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.
در همان لحظهاى که شما دلتان را متوجّه خداى متعال و خدا را در دل خودتان حاضر مىکنید و به یاد خدا مىافتید، خداى متعال در همان لحظه، چشم لطف و مهر و عطوفتش متوجّه شماست؛ دست لطف و بذل و بخشش او به سوى شما دراز است. خدا را به یاد خودتان بیندازید، والّا روزى خواهد رسید که خطاب الهى به سمت گناهکاران مىآید که «إنّا نسیناکم»؛ ما شما را فراموش کردیم، ما شما را به دست فراموشى سپردهایم، بروید! عرصه قیامت اینگونه است.
امروز که خداى متعال اجازه داده است که شما به زارى، تضّرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوى او دراز کنید، اظهار محبّت نمایید و اشک صفا و محبّت را از دل گرم خودتان به چشمهایتان جارى سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید والّا روزى هست که خداى متعال به مجرمین بفرماید: «لاتجأروا الیوم»؛ بروید، زارى و تضّرع نکنید، فایدهاى ندارد: «إنّکم منّا لاتنصرون». این فرصت، فرصت زندگى و حیات است که براى بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصتها ایامى از سال است که از جمله آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر!
شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتى که مرحوم «محدّث قمى» نقل مىکند، سؤال کردند که کدام یک از این سه شب -یا دو شب بیستویکم و بیستوسوم- شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب -یا سه شب- را ملاحظه شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردّد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ کسانى بودهاند که همه ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر بهحساب مىآوردند و اعمال شب قدر را انجام مىدادند! قدر بدانید.
فرصتی برای ملت
ملتى که دل خود را با خداى خود اینگونه صاف کند که درِ خانه خدا برود، از خدا صادقانه بخواهد و به خدا صادقانه پناه ببرد، هرگز بدبخت و روسیاه نخواهد شد؛ دچار فساد، دچار ذلّت، اسیر دشمن و دچار اختلاف داخلى نخواهد شد. آنچه از این بدبختیها بر سر ملتها مىآید، «فبما کسبت أیدیکم»؛ بر اثر کوتاهیها، غفلتها، گناهان و فسادهایى است که خودمان براى خودمان درست مىکنیم! کسى که درِ خانه خدا مىرود، خود را یک قدم به عصمت و به حفظ و نگهدارى از گناه نزدیک مىکند.
به خدا پناه ببریم، از خدا بخواهیم، براى خدا کار کنیم و قدم برداریم و دلها را به خدا بسپریم. صفاى دلهایمان را با یاد خدا روزافزون کنیم. وقتى دلها با صفا شد؛ وقتى دلها چنگ در دنیا نزد و اسیر دنیا و مادّیات نشد، آنوقت جامعه، جامعهاى مىشود با مردمى حقیقتاً نورانى و باصفا و پاک. چنین مردمى، خوب تلاش مىکنند، خوب کار مىکنند، دنیاى خودشان را هم خوب مىسازند. دلبسته نبودن به دنیاى شخصى، معنایش نساختن دنیا نیست؛ آبادى دنیا، کارى براى خدا و جزو کارهاى اُخروى است. آنچه که به آبادى زندگى مادّى مىانجامد، چیزى است که خدا از ما خواسته است و این هم یک عمل اُخروى است. همین هم وقتى با یاد خدا همراه باشد، بهتر، روانتر، شیرینتر و کاملتر انجام مىگیرد.
این روزها را قدر بدانید. شبهاى قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً مىفرماید: «خیر من ألف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلى ارزش دارد. شبى است که ملائکه نازل مىشوند. شبى است که روح نازل مىشود. شبى است که خداى متعال آن را به عنوان «سلام» دانسته است. سلام، هم به معنى درود و تحیت الهى بر انسانهاست، هم به معناى سلامتى، صلح و آرامش، صفا میان مردم، براى دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از لحاظ معنوى، چنین شبى است! شبهاى قدر را قدر بدانید و براى مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهاى اسلامى دعا کنید.
کشورهاى اسلامى چقدر مشکلات دارند! حلّ آن مشکلات را از خدا بخواهید. براى همه انسانها دعا کنید. براى هدایت انسانها، براى خودتان، براى زندگیتان، براى مسؤولینتان، براى کشورتان، براى گذشتگانتان و براى آن چیزى که مىخواهید خداى متعال به شما بدهد، دعا کنید. این ساعات و دقایق را قدر بدانید. بنده هم از همه شما برادران و خواهران عزیز، در شبهاى مبارک قدر، ملتمس دعا هستم.
خطبههای نماز جمعه تهران؛ 26/10/76
انتهای پیام/
نظرات شما: نظر